بازوان عشق شکست،،،

ساخت وبلاگ

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست<
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید<
هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد<
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست…

 

 

بغداد برایم بوی آشنایی میدهد،صدای پایت را میشنوم

عشق کلامی...
ما را در سایت عشق کلامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasinnikpoor بازدید : 217 تاريخ : شنبه 4 خرداد 1398 ساعت: 16:23